صدا ها .

اعجاز عجیب اصوات همیشه مرا پرت می کند به آن نقطه، از مکان که عاشقش هستم یا از آن متنفر، گاهی یک ترانه ، مداحی و خیلی از اصوات  مرا به نقطه  ای از زمان پرت میکنند که لحظه می ایستد ، چشمان از تماشای صحنه ی حاضر تاریک و جسم از حضور خود فرار میکند . و به ناگاه خود را در میان همان جا،درست همان نقطه ای از جهان زمان می یابم که مدت ها بود در آن گم شده بود ، احساس میکنم خدا اعجاز اصوات را گذاشته تا روزنه ای باشد برای گذشته ای که عاشقش هستم . و این حس، بی نظیر است این که به جای همان یک بار که در آن مکان بودم می توانم پس از آن تا اوج آسمان خیال پرواز کنم .

 

  آسمان زیبای آبی بی گناهم این روزها در هر نفس آلوده ات دل مردگی های قلب بزرگت احساس می شود ،نمی دانم ،واقعا نمی دانم چه بگویم ؟!!! امروز آنگاه که از پشت پنجره تماشایت کردم و نتوانستم کوهایی را که سر بر آستان تو می ساییدند را تماشا کنم قلبم گرفت به همان اندازه ای که قلب تو گرفته بود و این چند وقته حتی نمی بارید تا اندکی سبک شود .  

پ.ن :عذرای سابقا یخ زده این روز ها گرم تر از روزهای گذشته زندگی می کند ، میخندد ، برنامه میر ریزد و به آن عمل میکند ،خاطره می نویسد و ما در برابر شما می خواند،و از کنار خیلی از مسایل با لبخند عبور می کند .     پ.ن:میخواستم یه پست طولانی و خوبتر بگذارم اما به همین ختم شد ، خدا را چه دیدی شاید فردا همان پستی که میخواستم گذاشتم ؛ ) 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها